همین ام دیگر
درود به ... (هیچی ولش کنید)
همین ام دیگر
چه تکانی؟
چه مژه بر هم زدنی؟
این پا و آن پا کردنی؟
دست روی دست گذاشته ام
صدا از صدایم در نمی آید
نگاهم خیره به پایین، کمی به چپ
لبخندی محو به گوشه ی لب
نشسته ام روی این سکو
پیراهن بلند رنگی، صندل های تابستانه
کلاهِ گلدارِ لبه پهن
حتی در زمستان و برف و بوران...
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۲ ساعت 18:35 توسط مطهره نجاری
|