برادرانه روبهروی هم...
به نام خداوندِ بخشنده ی مهربان
هر کینهای را از دلهای آنها میزداییم در حالیکه برادرانه بر تختهایی روبهروی هم نشستهاند.
گاهی این درگیریها و روزمرگیهای زندگی دنیایی، حتّی فرصتِ اینکه آدم دودقیقه بیدغدغه بنشیند و با دوستی، رفیقی، عزیزی خلوت کند و گپ بزند را به آدم نمیدهد. گاهی جمعی که دوست داری میانش باشی، به حرف لغو و گناه کشیده میشود و ناخواسته ردّ ناخوشیاش روی روانِ آدم میماند. گاهی کدورت و دلخوری - بیآنکه بخواهی- میانهی تو و یار غاری را به هم میزند. تحفهی دنیاست اینها؛ شیطنت شیطان. خوب است که توی بهشت میشود بیهیچ دغدغه و نگرانی نشست و با بندههای خوبِ خدا حرف زد. من دلم میرود برای این آیه که میگوید بهشتیها اخواناً روی تختهایی روبهروی هم تکیه دادهاند. هیچ دلخوری و کدورتی هم میانشان نیست. نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ. حرفِ بیخود و لغو و گناه هم نمیزنند. لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا کِذَّاباً (نبأ/ 35) حرفشان حرفِ خوب و سالم و پاک است. الّا قیلاً سلاماً سلاماً. (واقعه/ 26).
کارِ آیههای بهشتی همین است انگار که دلِ آدم را هوایی کنند برای آن تجربهی ناب؛ زندگیِ جاودانه توی آن باغِ بینظیر با همهی آدمهایِ دوستداشتنی.
وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلین حجر47
پ.ن1: و کار آيه های بهشتی گاهی دلِ آدم را پر از حسرت می کند، رندگی جاودانه با آدم های دوست داشتنی، حرف هايشان سلام است، سلام است...
ع.ن:بس كه بد مى گذرد
زندگىِ اهلِ جهان
مَردم از عمر
چو سالى گذرد
عيد كنند...