پسرا عاشق سربازی اند..
آره.. قبول دارم وقتی حرف سربازی میشه، همه ی پسرا اول قیافه ی دپ گرفته و بعد میرن تو فکر که وا3 چی باید 18-19 ماه از زندگی شون رو حروم کنن.. مادراشون فکر جدایی و بستن ساک و خرید تخمه-پسته و بیسکویت برای پسری ک قراره بره به یه شکنجه گاه، می افتن و...
اما اگه یه کم به سربازی رفته های دوروبرتون – پدر، برادر، دوست و.. - خوب دقت کنین شاید یه کم با تیتر پست همراه بشین.
چجوریه که با این همه نفرت و جبهه ای که علیه سربازی هست و پسرا و خونواده هاشون حاضرند دست به متحیرالعقول ترین روشهای ممکنه و غیرممکنه برای کاهش 24 ساعت از سربازی بزنن، بعدها همین دوران میشه یکی از خاطره انگیز ترین و بهترین دوران زندگی یه پسر؟!!!
همین پسر خاله جان خودم – بخاطر خدمت سربازی باباش تو زمان جنگ – کسری خدمت گرفت. سر ِ جمع باید 70 روز می رفت سربازی! که با کم کردن مرخصی ها و تعطیلی ها، کل یومش 30 روز تو پادگان نبود. اما باید بیای و ببینی.. ی مثنوی خاطره داره از دوران خدمتش و با 20-30تایی از رفقای سربازیش هنوز رفت و آمد داره!!!
بهرحال هرچی که هست، سربازی موجود بسیار پیچیده و عجیبیه و رفتار ما در برابرش عجیب تر..
اینم 2 تا گزارش از دوران سربازی چند تا از رفقا:
1- اونوقت بگین پسرا عاشق سربازی نیستن.. این دوتا رفیق ما اونچنان با آب و تاب و شعف پیرامون تمیزکاری سرویس های غیر بهداشتی و تخلیه ی چاه فاضلاب و مشت و لگد خوردن از سرهنگ سخن می راندند که نگو..
اگر بر دیده ی سرباز نشینی .. بغیر از خوبی خدمت نبینی
البت در برخی منابع بجای " خوبی "، " نیکی " هم ذکر شده است.
2-آزارش به یه مورچه نمیرسید. اما نمی دونم این عشق،همون سربازی خودمون، چه جادویی داره!!!
با جزئیات تمام نحوه ی انتخاب صابون، قرار دادن در وسط حوله، قـِـلـِـق پیچیدن حوله و طریقه ی ضربه زدن با اون - در راستای رسیدن به حداکثر لذت برای کتک زننده و حداقل جای سالم برای خورنده – رو برامون شرح داد. میتونستی کاملاً حس کنی که هنوزم از اعماق تـَـهـِش کیف میکنه وقتی یاد این جشن پتو - که برای یکی از دوستان نارفیق سربایش گرفته بودن – می افته..