قطعه ای از باغستان صنعتی
دوم نوشت: یه روز سرد زمستونی بعد از زدن نمره ی یکی از امتحانات 180 تومن دادم و رفتم پیش استاد و گفتم: استاد اجازه! ما این سوال را با اشتباه محاسباتی حل کردیم اگه میشه کم تر نمره کم کنید(مثل طرز حرف زدن مجید بخونید) خلاصه استادم کلی امید داد که باشه کمترتر کم می کنم برو خوش باش..... ما هم ساده و زود باور ... پس فرداش دیدیم همون نمره را ثبت کرده
یا این که بعد یکی از امتحاناتم رفتم پیش استاد گفتم... استاد اجازه! ما هشت به توان دو را نوشتیم 16 و یه صد هم جا انداختیم.. گفت مهم نیست عزیزم خیلی خیلی کم می کنم ما هم سر کیف شدیم. دیروز که نمره ها را زد دیدم از اون سوال چهار نمره ای 3 نمره ازم کم کرده. اه من واسه این امتحان زپرتی 2 روز و نصفی عین ... خونده بودم.
شما جا من بودید الان چه شکلی بودییید؟!!!
قطعه ای از باغستان صنعتی
منت خدای را عزَوجلَ که صنعتی را در شمال غربی ""اصفهان"" آفرید تا طرق مختلف امتحانات پدید آید؛ که نمره کامل آوردنش موجب قربت است و پاس کردنش مزید نعمت. هر امتحانی که گرفته می شود نفسی راحت فرو می رود و چون نمره اش می آید نفس گرفته می شود. پس در هر امتحانی دو موضوع مطرح است و بر هر موضوع بحثی واجب.
از دست و زبان که برآید؟!! کز عهده ی امتحانات صنعتی به در آید؟؟!!!
دانشجو همان به که ز نمره ی بد خویش عذر به اتاق استاد آورد
ورنه سزاوار چنین امتحانی کس نتواند نمره ی خوب آورد