آخه چراازدواج؟!
سلام
یه سواله که خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده !
اینکه چی میشه که آدما تصمیم به ازدواج میگیرن؟!
ازیه نگاه یه مسئولیت و تعهدسنگینه !که واقعاعمل کردن به مفاد این تعهدنامه سخته!!!!
از یه نگاه چرا آدم باید حاضر بشه دنیاشو با کس دیگه ای تقسیم کنه؟!
دنیاشو، آرزوهاشو، خواسته هاشو، خوشی هاشو، ناخوشی هاشه!
تازه اون کس یه آدمه و تغییرجزء ذاتشه! ولی تعهد تغییر بردار نیست؛یاهست یا نیست!
نمیشه با آدمِ ناگزیر از تغییر تعهدنامه ی تغییرناپذیر بست!
ازیه نگاه که قسمت فاجعه بارشه، روزمرگیه و تکرار!
هر روز همین آدم هر روز همین احساس! چرا آدم بایدحاضر بشه هر روزش با همین آدم سربشه!
چرا باید تو خوشیهاش بایه آدم باشه تو ناخوشیاش با همین آدم باشه تو لذتاش دوباره باهمین آدم باشه
اصن حالشون از این همه باهم بودن به هم نمیخوره؟!
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 11:14 توسط فاطمه کمالی
|