توهّم
به نام خداوندِ بخشنده ی مهربان
آب پنداشته بودمت
سراب بودی
یا من هاجرِ هرولههایِ اضطرار نبودم؟!
که سعیام بیثمر ماند
و اسماعیلم تشنه جان داد.
....
شب،
خوابِ رودهایی را میبینم که فرسنگها میروند و به دریا میرسند.
روز،
به شعاعِ یکوجب، دورِ خودم میچرخم؛
ماهیِ قرمزِ تُنگِ بلورم.
نویسنده: مریم روستا
+ نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 13:47 توسط حسین پرنیان
|
این وبلاگ تنها مرجع رسمی اطلاع رسانی مجمع دانشجویان خمینی شهری دانشگاه صنعتی اصفهان است که فعالیت خود را از شهریور سال 86 به منظور دستیابی به اهدافی همچون اطلاع رسانی فعالیت های شورای مرکزی مجمع؛بررسی مشکلات صنفی دانشجویان خمینی شهری؛ آشنایی و نزدیکی بیشتر دانشجویان خمینی شهری با یکدیگر و همچنین مکانی برای انتشار دست نوشته های دانشجویان که در کمتر جایی امکان انتشار آن را دارند، می باشد که در این راستا دانشجویان خمینی شهری هم محلی را در فضای مجازی داشته باشند که احساس کنند متعلق به خود آنهاست.