به نام خداوندِ بخشنده ی مهربان

http://www.bitrin.com/il.php?file=midimages/880807/4434/4434_1.aspx

آب پنداشته بودمت
سراب بودی
یا من هاجرِ هروله‌هایِ اضطرار نبودم؟!
که سعی‌ام بی‌ثمر ماند
و اسماعیلم تشنه جان داد.

....

شب‌،
خوابِ رودهایی را می‌بینم که فرسنگ‌ها می‌روند و به دریا می‌رسند.
روز،
 به شعاعِ یک‌وجب، دورِ خودم می‌چرخم؛
ماهیِ قرمزِ تُنگِ بلورم.

نویسنده: مریم روستا