اتفاق مهم ما

(2) حالا حق داریم سالمان که نو میشود دلمان تنگِ شما بشود؟ یعنی هی یادمان بیاید هزار و سیصد نود و یک سال گذشت از نسخهای که کامل و جامعش را قرار است شما برای بشریت بپیچید. که ما هم توی این سی سال، توی همه این فرازها و نشیبها هی خودمان را به این در و آن در زدهایم و دلمان به این خوش بوده و هست که داریم مقدماتش را فراهم میکنیم. نسخه آزمایشیاش را اجرا میکنیم. برای روزی که نو بشود، که شما بیایید. که خلافت صالحان محقق بشود، که خوف مان به امن بدل بشود، که اتفاق مهممان بیفتد و مبدأ تاریخ مان بشود آغاز حکومت جهانی شما. شاید همین امسال...شاید...
بسم الله الرّحمن الرّحیم
َعَدَ
اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن
قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ
وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً.
راستی پیشاپیش عیدتون مبارک{نیشخند}