نـاگهـــان
ناگهان مرگ – موازی ترین خطِ همراهِ زندگی – تصمیم میگیره به
سمتت میل کنه و خط زندگی ات رو قطع کنه.
وقتشه ، وقت توقف ثانیه ها.
وقتشه که تو هم صفحه ای بشی ورق خورده، از دیوان مرگ نامه
شعر صفحه ی تو چیه؟ یه دوبیتی کوتاهِ پر معنا؟ یه مثنویِ بلند تلخ
و شیرین؟ یه قصیده ی غمبارِ آه آلود؟ یه غزل عاشقونه یا یه شعر
نو ی ناتموم؟
به نظرت توی این ناب ترین و تنهاترین تجربه ی زندگی ات،
حسرت چی به دلت میشینه؟
بوییدن تنها غنچه ی رُسته توی باغچه ی کـُـنج حیات
حس بوسه ی سرد یه دونه ی برف روی گونه ها
زل زدن به چشم های زیبا و خسته ی مادر
یا ..
حالا میتونی چشم هاتو ببندی و خودتو تو لحظه ی ناگهان ِ مرگ بذاری و اگه دوست داشتی حسرت اون لحظه ات رو بگی..
+ نوشته شده در شنبه ششم آذر ۱۳۸۹ ساعت 22:13 توسط داوود پریشانی
|