آقای پریشانی در خطاب به اینجانب و خانم شریفیان (هنگام رأی گیری برای نوع غذا): " شما هم مرغید؟! " (زیرنویس: شما هم با مرغ دادن موافقید؟! )

    البته دقیقاً آقای مهدی نیز همین جمله را (البته برای یه نفر دیگه) به کار بردن که من چون نمی خوام به زندگیشون لطمه ای بخوره نمی گم. whistling

    نمی دونم چرا سوزن آقای حاجیان و آقای پریشانی گیر کرده رو سوتی دادن زبان

    پ.ن1: دیگه دیگهwhistling

    پ.ن2: آقا درد‌ وجدان گرفتم بذار سوتی خودمم بگم... (در هنگامه ی تعیین تاریخ افطاری) یکی گفت 25 شهریور هم برای افطاری زمان مناسبیه...تولد وبلاگه (من نبودم دستم بود. تقصیر آستینم بود.زبانزبان)

    پ.ن3: تلاش بعضی ها تو وبلاگ برای گذاشتن نظرات نامربوط حکایت اون کسیه که به دریا خاک پخش میکرده تا دریا را گِلی کنه...اما دریا به خاطر بزرگیش به این زودی ها طوفانی و گلی نمیشه... تلاش بیجا نتیجه نمیده ...همه ی بچه های وبلاگ به بزرگی فکر و عقیده رسیده اند. نمیدونم چرا بعضی ها اصرار دارند ثابت کنند که ....بگذریم (من باور کردم که....chatterbox)

For You