همين که آمدی...
همین که آمدی از در غزل مجسم شد
وبا اشاره ی تو واژه ها منظم شد
ردیف شد همه واژه ها برابر من
وعشق برهمه واژه ها مقدٌم شد
وبیت بیت غزل را قدم زدی با عشق
فضای شعر پراز عطر ناب مریم شد
وعشق میوه ی ممنوعه ای که تا چیدم
ردیف واژ ه به هم خورد وشعر مبهم شد
خدا که دید میان من و تو رازی هست
غضب نمود وبه تبعیدمان مصمٌم شد
وبعد قصه ی یک سیب کال بی ارزش
بدل به تلخ ترین داستان عالم شد
حسین حاجی هاشمی
+ نوشته شده در شنبه یکم خرداد ۱۳۸۹ ساعت 9:7 توسط مدیر وبلاگ
|