ما دعا می کنیم برای بچه هایی

که برایمان بغلی از گل نرگس می آورند

و آوازهای خارج از نت می خوانند

که برای ماهی قرمز وتنگ بلور مراسم دفن اجرا می کنند 

که آدامس را به موهایشان می چسبانندودرشیرشان قند می ریزند

که خمیردندان رابه اطراف دستشویی نقاشی می کنند.

که بی دلیل درآغوشمان می گیرندو

گونه مان را به شوق بوسه می زنند

ومادعامی کنیم برای کودکانی

که هرگزیک وعده غذای سیر نخوردند

که نظاره گرمرگ پدرومادرشان بودند

که هیچ پتوی سالمی ندارند که درزیرآن درامنیت گرماباشند

که نانی برای دزدیدن پیدا نمی کنند

که اتاقی ندارند که به نظافت آن بپردازند

که عکس های آنان روی هیچ میزی نیست

که دیوهایشان حقیقی حقیقی است

مادعا میکنیم برای کودکانی

که هیچ وان حمام رانمی شویند

که کابوس هایشان روزها پدیدارمی شوند

که گاهی به اشک هایشان می خندیم

که لبخندهایشان می تواند مارابه گریه اندازد

که هرگز دندان پزشک ندیدند

که هرگزکسی لوسشان نکرده است.

که گرسنه به رختخواب می روند

وآن قدر گریه می کنند تا خوابشان ببرد

که زندگی می کنندولی موجودیت ندارند

مابرای کودکانی دعا می کنیم

که میل دارند حملشان کنیم

برای آنانی که آبی آسمان را با نوک انگشت بر خاک لمس می کنند

برای آنانی که ستاره را فقط می شنوند

برای آنانی که حسرت یک گام برداشتن در پارک

تمام زندگیشان است

ما برای کودکان دعا می کنیم

برای آنانی که تنها آرزویشان ترخیص از بیمارستان است

برای آنانی که وقتی به ایشان می  نگریم

نگاهمان  خیس خیس خیس می شود!