خستگی راه و گرمای شدید هوا قابل انکار نیست ، وقتی میگم  گرم به این فکر کنید که چادرمشکی و مانتو و روسری سرتون باشه(آقایون زیاد همزاد پنداری نکنند)  ؛ تازه بعضی خانم های دیگه به پوشش نقاب ودستکش مقید هستند که واقعا اجرشون با صاحب مکان.

درسته که امام هستند ، حضورشون ونگاهشون ازما قطع نمیشه ؛ بنابه گفته ی خود امام زمان؛ ولی اینکه توی صحن نشسته باشیم و پاهامون را به طرف ضریح دراز کنیم و کلا بگیریم بخوابیم اصلا صحنه خوبی نیست .

ساعت 1 نیمه شبِ نیمه شعبان به وقت عراق بود. جمعیت از هتل تا حرم حضرت ابالفضل بی شمار بود و به همون اندازه هوا گرمتر شده بود .

شب نیمه شعبان به وقت ایران حرم آقا سیدالشهدا بودیم ولی امشب جمعیت اجازه حرکت به سمت حرم امام را نمی داد به خصوص اینکه واقعا نفس کشیدن خیلی سخت بود .

بعد از بازرسی ها و به قول خودشونتفتیشتونستیم وارد حرم حضرت ابالفضل(ع) بشیم.

مثل مشهد خودمون صحن و رواق خیلی نداره در واقع یک صحن   کل حرم را فرا گرفته است .

از اینکه داخل حرم ، جایی برای نشستن نبود شکی نبود .قسمتی از صحن برای خانم ها پارچه سبزی گرفته شده بود . ما هم تصمیم گرفتیم که اونجا بشینیم و برای نماز صبح جا بگیریم .

چشمتون روز بد نبینه، بد نبودا غیر منتظره بود. پرده را که کنار زدیم تا بریم بشینیم  . انتظار جمعیت داشتیم ولی نه یک جمعیت خواب!

انگار نفخ صور زده باشند. همه خواب بودند جلوی حضرت ابالفضل ، توی صحن آقا ، همه دراز کشیده بودند و خواب بودند.

نمی دونم درسته یا نه به هر حال نه تنها  کرب و بلا ؛ همه ی عالم سرای آنهاست و هرجورکه بخواهند مهمان داری می کنند ولی مهمان هم باید ادب به خرج بدهد.

امام رضا که می رویم اگر روی دو پایت در سخت ترین حالت نشسته باشی و چشمانت لحظه ای بسته شود با همان  چوب پرهای رنگی که همیشه در بچگی دوست داشتیم دستمان را بر رویش بکشیم ، بر شانه یمان می زدند که "خانوم بلند شو اینجا جای خواب نیست.ولی کربلا  مرا متعجب کرد.

ایام ، ایام ولادت علی اکبر (ع) و صاحب الزمان بود. وآنجا هم سرزمین حسین (ع) بود سرزمین شیعیان حسین . به هر حال سرور و شادی امری کاملا طبیعی و مشخصی بود . در کوچه ها و خیابان هایشان به قول دوستی نذری راه می رفت . صبح که با صبحانه وحتی وغذا و یا شربت  و.. شروع می شد ، تا روز بعد یک دم ادامه داشت . البته در آنجا برای گرفتن نذری صف می گرفتند؛ کسی دیگری را هل نمی داد ،کسی چند تا چند تا نمی گرفت و قابلمه ای هم ندیدیم که پر شود ! انقدر نعمت زیاد بود که از برکات حضور ائمه درآن کشور جنگ زده و مورد حمله تروریست ها بود.

اینجور برداشت می شود که عتبات پیوسته نسبت به مشهد مقدس خلوت تر است، ولی در مشهد هیچ گاه اینگونه نیست که برای متبرک شدن دستت به ضریح ؛ شیئی که ارزش نزدیکی به امامت را دارد، از داخل صحن راه مارپیچی ایجاد کنند وبعد از وارد شدن تازه به پارتیشن بندی های 5 تایی برسی و بعد از طی این مسیر لحظه ای دستت حسِ باور نکردنیِ لمسِ ضریحِ پسرِ فاطمه را بکند( بی نظیر) و بلافاصله با صدای " حرّک " یا "خانم حرکت" خدام ها مواجه بشی .

گاهی اوقات در طی حرکت از  در رواق به سمت ضریح مبارک، خانم های عرب که با مای شیعه!در دین مشترک ند شروع به کل زدن ودست زدن می کنند ! یکبار من هم تصمیم به انجام این کار گرفتم ، ولی درلحظه ای که آنان شروع به این کار کردند از خجالتِ امام ،خودم را در جمعیت پایین کشیدم که مبادا امام ببیند، و از این کار منصرف شدم .

قبول کنید ! برای من امام رضا رفته ، اینگونه اعمال در مقابل امام نهی می شود .

کربلا ، کرب وبلاست ولی من ترجیح میدهم هر مدتی بار این دل را به دوش بگیرم و رهسپار شوم . من در بین مردم عرب، تقریبا نه فرهنگ مشترکی می بینم و نه عقاید فرعی مشترک!

م ن0: سخن بسیار دارم  و از بسیاری از توصیفا ت دست کشیدم چون شما خسته می شوید .در آن یک هفته به این نتیجه رسیدم که باید یک سفر فقط برای نوشتن  دیدهایم بروم  .

م ن 1: اینها برخوردهای آنها از دید اسلامی ، مذهبی بود .

من به آداب  آنها ، نوع خوراک ، پوشش ، مکان ها  و... در این مدت کوتاه توجه زیادی کردم . اگر علاقه ای دیدم ، برایتان شرح میدهم.