هستندیندی!
(به علت نبود مسئول فارسی گزینی پست ها دچار هجوم فرهنگی شده!)
یکی
بود یکی نبود غیر از خدا ... نه یه عده بودند چون داستان من مال خیلی وقت پیش
نیست!
اما
من نبودم ، چون کوچیک بودم . حالا هم که هستم،
کوچیک موندم ؛ ولی چند تا بودند ، بزرگ بودند ؛ با هم بودند، دوست بودند !
می گفتند ، می خندیدند ، می خوردند ، می زدند ؛ بیشتر افعال را انجام می دادند ... با شناسه سوم شخص جمع !
من
که نبودم ، گفتم ... چون کوچیک بودم ، ولی گفته بودند اونا با حال بودند نه اینکه
پولدار بودند ، حال واحوال دار بودند!
حالا من هستم ولی اونا خسته اند با من خسته اند... ولی با هم هستند ، میگند هستند ولی دور هستند ،قهر نیستند غیره هم نیستند.. فقط کنترل مسند ! (1)
من هستم با کوچیکیم هستم ولی خسته نیستم چون با حال هستم .
غیر
از اونا هم ، چند نفری هستند ؛ با حال خودشون هستند ، منم با اونا هستم ... چون من با همه
هستم .
هر کی هست می فهمه کی نیست ... من هستم ولی با منیّت نیستم ؛ چون منی نیست ، همش اوست که هست !
م ن( مطهر نوشت ) 1 :Control mass ( عجایب معنی گشته در این سطر ! )
م
ن2: هر چند، که چند نفر آن on هستند ، ولی خیلیا آف offهستند ؛ آنا که هستند به آفا که نیستند
خبر بدند که با هستمشون هست بشند!
م ن3 : هر کی هست و نیست ، بدونه من قاطی نیستم ، فقط کمی ، جمعی هستم اگه ... مجمعی نیستم !