به نام خداوندِ بخشنده ی مهربان

File:Pistachio macro whitebackground NS.jpg

پسته؛ طلای شور!

پس از افزایش 100درصدی قیمت پسته و آجیل، گفت و گویی داشتیم با یک پسته که در ادامه می خوانید:

ما: برای چی می خندی حالا؟ ببند دهن گشادت رو!

پسته: من؟ من کجا خندیدم؟!

ما: چرا دیگر! همین الآن هم نیشت تا بناگوشت باز است!

پسته: عزیزم! من کلا این ریختی ام! برای همین شما فکر می کنی دارم می خندم و مسخره می کنم!

ما: یعنی برخی بندگان خدا هم که ما فکر می کنیم رسما مسخره مان کرده اند، کلا دیفالتشان این شکلی است؟

پسته: من بقیه را نمی دانم! ولی بنده، به طور کلی همین شکلی هستم.

ما: خب تو غلط می کنی کلا این شکلی هستی! برای چی باید کیلویی 60 هزار تومان پول بدهیم برای حضرتعالی؟!

پسته: برادر! شما الآن داری فحش می دهی یا مذاکره می کنی یا مصاحبه؟

ما: خیلی ببخشید! قیمت شما هم دست کمی از فحش (...) ندارد که!

پسته: مگر فقط من گران شدم؟ دلار مگر گران نشد؟ مثل اینکه تحریم هستیم ها!

ما: باز دهان من را باز می کند! تو دیگر چه می گویی این وسط؟

تحریم و نوسان قیمت دلار برای هر کی بدشد، برای شما خوب شد که! مواد اولیه خارجی که نداشتید، توی صادرات هم که کلی سود کردید. باز نیشش باز شد!

پسته: آقا! من نمی خندم! من کلا این ریختی ام!

ما: مرده شور ریختت رو ببرند! جواب سوال من را بده! الآن پسته درجه یک و اعلای صادراتی کیلویی 8 دلاره! یعنی 32 هزار تومان! بعد ما اینجا باید جنابعالی را توی همین قنادی خودمان بخریم کیلویی 60 هزار تومان!

پسته: خب نخر برادر من! نمی میری که! مگر مرغ و گوشت و میوه و غیره را نخریدی، مُردی؟

ما: ...

پسته: چرا این شکلی شدی؟

ما: من الآن مدت هاست این ریختی ام کلا!