سلام
دو سال گذشته آبان ماه بود که متنی را با عنوان « مسئله یا معضل » تو وبلاگ زدید. که در برخی استدلال های خود به اشتباه نتیجه گیری هایی از آیات قران کرده بودید و البته قرار بود همان موقع در متنی آن اشتباهات را گوش زد کنم ولی به این نتیجه رسیدم که گذر زمان لازم است  تا برخی موضوعات آشکار شود!
ولی حالا اشکالات برخی از استدلال هایتان را عرض می کنم:
به محتوای متن کاری ندارم که موضوعش بررسی روابط بین دختر و پسر است که از محتوای متن روشن بود موضوعش بر خلاف اسمش جوابیه و توجیه است تا اینکه بررسی باشد و موجب به فکر واداشتن خواننده شود علی الخصوص ابتدای متن. ولی اواخر متن که نظرات خودتان بود را بررسی می کنیم:
««بعضاً افرادی با توجه به حدیث: "پیامبر اکرم (ص): نگاه به نامحرم تیری است زهرآلود از ناحیه ی شیطان." هر نگاهی به نامحرم را زیر سوال قرار  می دهند. اما باید به این نکته توجه نمود که در مباحث دینی یک آیه یا یک حدیث را صرفا مد نظر قرار نمی دهند بلکه برای موضوعی باید تمام آیات و احادیث مربوطه بررسی شود تا معنا و مفهوم و حدود دینی مشخص شود. و این کار هر کسی نیست. همانطور که مجاهدین در ابتدای انقلاب با اشاره کردن به آیه ی "لا اکراه فی الدین ...." این نتایج را به بار آوردند! »»
حدیث پیامبر اکرم (ص)، هر نگاهی را زیر سوال نمی برد؟ نمی دانم چگونه چنین استنباطی از این حدیث کردید؟ به وضوح از حدیث پیداست که مخاطب را از خطری که در کمین اوست باخبر می کند و نگاه مخاطب را زیر سوال نمی برد! چه بسا این طور بیان دارد که در نگاه به نامحرم پرتگاه هایی وجود دارد که مخاطب باید مواظب باشد نه اینکه نگاه نکند!، بلکه در هر نگاهی امکان گناه وجود دارد؛ و ممکن است مخاطب مواظبت کند و توجهی به پرتگاه ی شیطان نکند مثل جاده ایی که با علائم راهمنایی نشان می دهند امکان لغزش دارد و خیلی ها با احتیاط از آن به سلامتی عبور می کنند در صورتی که منظور راهنمایی  و رانندگی این نیست که راننده ای حق عبور از چنین جاده ای را ندارد؟! ولی راننده هایی که مهارت خوبی ندارند یا امکان خطا در خود را می بینند نباید از این جاده عبور کنند و این مصداق حدیث است نه آن استنباطی که شما داشته اید.
در قسمت بعدی بیان داشته اید یک آیه یا یک حدیث را صرفا مد نظر قرار نمی دهند. برای رد کردن این جمله کافی است یک مثال نقض بیاوریم:
پیامبر اکرم(ص) در حدیثی بیان داشتند که عمار در جنگی کشته می شود و هر طرف که عمار بدستشان به شهادت برسد باطل هستند.
مسلمانان این حدیث را بیاد داشتند تا اینکه در جنگ صفین عمار مردی سالخورده بود و با توجه به زیادی سنش خودش را به یاران امام علی (ع) رساند و در آن جنگ به شهادت رسید و بسیاری از مسلمین با دیدن این صحنه به امام علی (ع) پیوستند ولی بعد با حیله ای عمر و عاص مانع از گسترش آنان شدند که بیان داشت عمار را همان کشته است که به جنگ فرستاده است نه ما! ولی در هر حال عده ای با این حدیث سرنوشتشان تغییر کرد.
و روایاتی دیگر که گفتن یکی از آنها کافی بود.
در ضمن این حدیث حدود دینی را مشخص نمی کند؟! اصلا در مورد کمیت و کیفیت حرفی نزده است.فقط تذکر داده است.
ولی در درستی احادیث عالمان حدیث بیان دارند که نباید با آیات قرآن منافاتی داشته باشد و آیه ای که شما اورده اید طبق برداشت و تفسیر شما از حدیث پیامبر(ص) و آیه ی زیر
  "" قُل للمومنین یغضوا من ابصارهم و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن ""
حدیث پیامبر(ص) با اون معنای شما درست و در نتیجه با استدلال خودتان، استدلالتان رد می شود و این یعنی اجتماع نقیضن!!!
اگر بخواهیم با این قیاس جلو برویم که قرآن گفته از نگاه چشم فرو گذارید حالا دیگر هر نگاهی پس در مورد نماز هم گفته نماز بخوانید اما نگفته چه جوری؟!! بنابراین ما باید به روایات و عقل خودمان و دیگران رجوع کنیم.
در کتاب مسئله ی حجاب شهید مطهری در بحث حجاب اسلامی و پوشش زنان و نگاه مردان اول از همه معیار اصلی را آیات 27 تا 31 سوره ی نور قرار داده اند  و سوره ی احزاب (بر خلاف شما که معیار را روایات و عقل دیگران قرار دادید؟!) و همه ی روایات در این خصوص را با این آیات بررسی کردند.
شما بدون دانستن معنی واقعی و تفسیر آیه ی 30 سوره ی نور به اظهار نظر در مورد آیه پرداختید و به اشتباه استنباطی از آیه کردید و بعد گفتید این آیه کلی گویی کرده است (نمی دونستم علم تفسیر قرآن هم بلدید!) در صورتی که شهید مطهری در کتاب مسئله ی حجاب این گونه بیان می کنند
بطور خلاصه عرض می کنم:
در ابتدا به بیان تفاوت میان لغات عین و بصر می پردازند و بعد تفاوت لغات غض و غمض را بیان می کنند و در پایان ثابت می کنند منظور این آیه هر نگاهی نیست بلکه نگاه گناه الود و دنبال کردن است و کل کلام اینکه غض بصر در معنای و ادبیات عرب به معنی: کاهش دادن نگاه، خیره نشدن و نگاه استقلالی نینداختن است.
و نشان می دهد که آیه بالا اصلا هر نگاهی را به بررسی نگرفته است و مدنظرش همه ی نگاه ها نبوده است.در حالی که شما بیان داشته اید که منظورش هر نگاهی بوده.
ولی ایرادی دیگر که بر استدلال شما وارد است در مورد آیه ی لااکراه فی الدین و منافقین.منافقین با بعهده گرفتن ترور شهید مطهری خودشان، خودشان را با آیه ی لااکراه فی الدین رد کردند چرا که اگر شهید مطهری از نظر آنها مشکل دینی دارد نباید به ایشان آسیبی بزنند چون طبق آیه ی لا اکراه فی الدین هیچ اجباری در هدایت نیست!
در ضمن ایراد از عمل کردن به یک آیه نیست بلکه ایراد از خود منافقین است که به قانون خودشان پایبند نیستند!! و از اعجاز قرآن در این است که عمل کردن به یک دستور آن هم باعث رستگاری انسان می شود.
در پایان با استدلال آخر مطلبتون کاملاً موافقم!!
ولی اگر موضوعی را می خواهیم ثابت کنیم درستِ نباید با برداشت های نادرست از آیات و روایات به اثبات بپردازیم!حتی اگه مطمئن باشیم موضوع مورد نظر درستِ.
می گویند اگر فردی حرف های خوب می زنه دلیلی بر خوب بودن خودش نیست ولی امام علی (ع) می فرمایند: به گوینده ی سخن نظر نکن به سخنش نظر کن! و تو این موضوع هم من فقط حرف هایم خوب بوده و تذکر دادم والا قصد نصیحت ندارم چون اول باید خودم رطب نخورم بعد به مردم بگم رطب نخورید!

خدا حافظ


فهیمه نوشت: خیلی خوبه آدم حرف های خودش  را خوب ببیییینه.... و البته  خیلی وقته ایام را به کامم   ...   گردیده است...