http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/other/4/11.gifاز ظهر تا غروب طول کشید دشتی را شخم زدم

تا دفنش کردم

بد عادت شده بود

جلو تر از من راه می رفت تا زود تر به تو برسد!

سایه ام را می گویم

که خواب دیده بود

تو به دیدارش آمدی...!

                                      ادامه مطلب